جدول جو
جدول جو

معنی راسته را - جستجوی لغت در جدول جو

راسته را
راه راست و مستقیم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راستی را
تصویر راستی را
به راستی، برای مثال راستی را اگر کتاب نبود / علم جز نقش روی آب نبود (لغتنامه - راستی)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست پا
تصویر راست پا
ویژگی ورزشکاری که با پای راست به توپ ضربه می زند، در ریاضیات متساوی الساقین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست رو
تصویر راست رو
آنکه به راه راست می رود، کسی که از راه راست منحرف نمی شود، راست رونده، برای مثال سعدیا راست روان گوی سعادت بردند / راستی کن که به منزل نرود کج رفتار (سعدی۲ - ۶۴۷)
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
ژان شاعر فرانسوی، استاد علوم ادب در کلژ دو فرانس که در آن زمان کلژ روایال نامیده میشد. مولد او در ترویس بسال 1534م. 940/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1602م. 1010/ ه. ق
لغت نامه دهخدا
(تِ)
در تداول عامه مواجه. مقابل. محاذی. روبرو: راست روی توپخانه، روبروی توپخانه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
برپا، بر سرپا، قائم، و رجوع به راست پا آمدن شود
لغت نامه دهخدا
راه راست، راه سر راست، راه راست و مستقیم
فرهنگ گویش مازندرانی
در مسیر، در مسیر کار بودن، حدود کار دانستن، درست، صحیحروبراه
فرهنگ گویش مازندرانی